نمیدونم بازم میتونم به کسى اعتماد کنم یا نه. کسى میتونه مثل تو باشه یا نه. مگه میشه کسى مثل تو منو بفهمه؟ معلومه که نه. من انقدر غرق تو شده بودم که خودمو فراموش کرده بودم. الان که رفتى الان که نیستى تبدیل شدم به هیچى. یعنى هیچى تو وجودم نبود بجز تو. همه ى منو پر کرده بودى. الان خالیم. قلبم تیکه تیکه شده. روحم زخمیه. ولى هنوز خوشگلم. هنوز همون چشمایى رو دارم که میگفتى چقد درشتن. هنوز موهامو رنگ میکنم. هنوز میخندم. ولى هیچى نیستم. میدونى اینکه هیچى نباشى چقد دردناکه؟ میدونم که میدونى. اخه تو هم هیچى بودى. توهم خالى بودى. میدونم هنوزم گاهى یادت میافتم. حتى شاید بعضى وقتا دلت برام تنگ میشه. حتى اگه نشه هم من دوس دارم اینجورى فکر کنم. منم یه روزى دوست داشته شدم.

چقدر از تو بنویسم؟ چطورى فراموشت کنم؟ چطورى با نبودنت کنار بیام وقتى همه ى وجودم میخوادت؟ باید فکر کنم که مردى. 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها